رستا جانرستا جان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

رستای دنیای ما

هجده ماهگی

نفس ترینم. چه کنم با شیطنتها و دلبریها و زبون ریختنهات.... گاهی اینقدر شیرین میشی که دلم میخواد درسته قورتت بدم .گاهی اینقدر بداخلاق و بد اخمی و گریه امونت نمیده که دلم میخواد یه گوشه کنجی پیدا کنم دور از هیاهوی درون و بیرون تو کمی برا خودم خلوت کنم. حرف زدنت روز به روز داره بهتر میشه دایره لغاتت گسترده تر و علاقه ات برا بازگو کردن حرفهای ما ستودنیه.به یادگار مینویسم روی دیوار این خونه تا یادم نره دلبری کردنهات رو با کلمات نصفه نیمه ای که ادا میکنی: دایی؛چایی دِیدون؛زیتون إما؛خرما ایار؛خیار مو؛موز آبیده؛خوابیده بازینیشه؛باز نمیشه بیس؛سیب اُداااد؛افتاد یفت؛رفت منووون؛ممنون ماس؛ماست اتا؛رستا بشینم.پ...
16 بهمن 1396
1